بسم الله الرحمن الرحیم
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی، مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی اَحَبَّنی وَ مَن اَحَبَّنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتَهُ وَ مَن عَشَقَتَهُ قَتَلتَهُ وَ مَن قَتَلتَهُ فَعَلی دِیَتَهُ وَ مَن عَلی دِیَتَهُ فَاِنّا دِیَتُهُ.
آن کس که مرا طلب کند مییابد، آن کس که مرا یافت میشناسد، آن کس که دوستم داشت به من عشق میورزد، آن کس که به من عشق ورزید من نیز به او عشق میورزم، آن کس که به او عشق ورزیدم کشتهام می شود و آن کس که کشتهام شود خونبهایش بر من واجب است و آن کس که خونبهایش بر من واجب است پس من خودم خونبهایش هستم.
شکر و سپاس خدایی را که بر آدم منت نهاد تا خود انتخابگر راه خود باشد. در دوران زندگی هر فردی یک روز امتحان میشود و هستند کسانی که از این امتحان الهی پیروز بیرون میآیند. در این زمان که دین حق و حقیقت در خطر است و تمام ملل جهان کمر به نابودی آن بستهاند و در این زمان که کشور اسلامی ایران مورد حمله دشمنان خدا قرار گرفته، وظیفه شرعی خود دانستم که پای در چکمه کنم و دین خدا را یاری نمایم تا خدایَم یاری دهد و نیز به ندای حسین(علیه السلام) رهبر دینم پاسخ دهم و در کربلای ایران جان بیقابل خود را نثار دین و راه حسین(علیه السلام) نمایم چون میدانم که مرگ با شرافت بهتر از زندگی با خواری و مذلت است ما که وارث راه حسینم(علیه السلام) نباید مرگ باذلت و خواری را انتخاب کنیم. پس این راه را انتخاب کردم. برادران و خواهرم و مادرم! امیدوارم بعد از من نگران نباشید اگر من شهید شدم بر مزارم گریه نکنید و اگر اسیر شدم انتظار آمدن یک اسیر را نکشید و اگر مجروح شدم به ملاقاتم هجوم نیاورید و اگر ناپدید شدم فراموشم کنید و به یاد شهید گم گشته در قبرستان که رفتید برای من نیز فاتحهای بخوانید.
یک پیامی هم برای ملت ایران دارم و آن این است که ای برادران حزبالله! امام(قدس سره) را هرگز تنها نگذارید و برادران در سنگر را هم یاری کنید و ای گروهکهای بیبند و بار که دست کثیف رهبرانتان بنیصدر و رجوی در دست آمریکا هست و با او همکاری میکنند، از این کارها دست بردارید و هر چه زودتر به دامان اسلام باز گردید.
یک پیام برای خانوادهام و تشییع کنندگان جنازهام دارم. برایم اشک نریزید، سینه نزنید بلکه خوشحالی کنید چون من به کام دل خویش رسیدم و الآن من خوشبختم چون رسالتم را به پایان رساندم اگر اشکی بر مزار من میریزید برای اسلام بریزید.
بیائید اشکهای را که میخواهید بر مزارم بریزید این اشکها را گلوله کنید و بر سر دشمن فرود آورید و نالههایتان را چکش یا پتکی کنید و بر سر دشمنها بزنید. دیگر من با شما برادران و خواهرانم پیامی ندارم چون من خیلی کوچکتر از آن هستم که بخواهم برای شما پیامی بدهم یا نصیحتی کنم.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(قدس سره) را نگهدار. (الهی آمین).
ضمناً مادر عزیز و برادران گرامیام! من را در مزار شهدا در امامزاده سید علیاصغر به خاک بسپارید.
درود بر تمام شهدای در خون تپیده.
این وصیتنامه در روز شنبه ۳/۷/۱۳۶۱ در پایگاه شهید صدوقی نوشته شده است.