مسئولیت شما بسی سنگین است و مبادا خود را به کارهای غیرضروری مشغول کرده و از امور اساسی دور بمانید که این خواست دشمن ماست

در اوایل آبان ماه سال 1340 از یک خانواده مذهبی فرزندی متولد شد که عبدالحسین به خاطر عشق به ائمه اطهار(علیهم السلام) و تأسی به حضرت ابوالفضل العباس(A) نامش را عباس گذاشت. چهره دوست‌داشتنی عباس کودکی مهربان و آرام و صبور را نشان می‌داد. عباس در کنار تحصیل در دوره ابتدایی و راهنمایی به ورزش فوتبال نیز می‌پرداخت و در این رشته ورزشی نسبت به امکانات آن روز به موفقیت‌هایی دست یافت.

به گزارش نارخبر، وصیت نامه شهید عباس کارگر را مشاهده می نمایید؛

اینجانب پس از اقرار به وحدانیت خداوند و شهادت به پیامبری حضرت محمد(q) و اعتقاد به ولایت امیر مؤمنان علی(A) و با سلام و درود به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نایب بر حقش امام خمینی(۷) و امت شهیدپرور، سخنم را آغاز می‌کنم.

و این که من در میان شما نیستم و به فیض شهادت رسیده‌ام و به کاروان شهدای راه حق پیوسته‌ام و توسط این وصیت‌نامه دمی دیگر با شما ملت ایثارگر به سخن می‌نشینم، باشد که آخرین سخنان یک شهید را گوش کرده و در حد توان به آن عمل نمایید.

اولین سفارش من به شما برادران عزیز این می‌باشد که همچنان که امام(۷) عزیز ما گفت: «چشم امید من به شما جوانان عزیز است». برادران! من در این موقع از زمان که جهان خواران شرق و غرب دست به دست یکدیگر داده‌اند تا این انقلاب را در نطفه خفه کنند. مسئولیت شما بسی سنگین است و مبادا خود را به کارهای غیرضروری مشغول کرده و از امور اساسی دور بمانید که این خواست دشمن ماست. وظیفه شما در درجه اول پر کردن جبهه‌ها می‌باشد. در این مورد، شما ای پدران و مادران مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه‌ها جلوگیری نمایید. زیرا این جبهه‌ها، دانشگاه بزرگ انسان‌سازی است که انسان سعی می‌کند تمام اعمال و افعال خود را برای خداوند انجام دهد و این را بدانید که انسان در سختی‌ها ساخته می‌شود.

و اما سفارش دیگری دارم و آن این است که برای امام(۷) دعا کنید و از خداوند بخواهید که این موهبت الهی را تا انقلاب حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بسلامت بدارد و همواره در به پا داشتن مراسم دعای (کمیل و توسل) و سایر ادعیه کوشا باشید و در این مراسم یادی از ما هم بکنید.

و اما آخرین سخنم با خواهرانم است. خواهران من! اگر چه من به یاری خدا در سنگر با کفار مبارزه کردم و با خون خود انقلاب را از گزند کفار بعثی حفظ کردم ولیکن رسالت ادامه این راه و این مبارزه بر دوش شما می‌باشد و این شما هستید که باید در سنگر حجاب بر علیه تمامی مظاهر زشتی و فحشا بشورید و به تمامی زنان جهان درس آزادگی را که از حضرت فاطمه(h) آموخته‌اید، یاد بدهید.

در پایان از تمام کسانی که از من خطایی دیده‌اند، تقاضا دارم که به خاطر خداوند بر من بخشند و من نیز برای موفقیت شما در راه خدمت به اسلام دعا می‌کنم و سخنم را با این دعا به پایان می‌برم:

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خمینی(۷) را نگه‌دار

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *