به گزارش نارخبر، به نقل از حوزه نت،بررسی عمیق لایه های درونی و مرکزی عقاید آنها نشان می داد که سازمان بر پایه مفاهیم مارکسیستی در حال ارائه تفسیر از اسلام است. جنایات داعش برای بسیاری از ایرانیان یادآور و تداعی کننده خشونت و ترور سازمان مجاهدین خلق است. سازمان ها و جریان هایی که خشونت و ترویج آن را مهم ترین ابزار در رسیدن به اهداف خویش می دانند. این خشونت امروز هم در درون سازمان وجود دارد. ترورهای انتحاری در سازمان، آتش سوزی اعضای سازمان در کشورهای اروپایی، حمله به مردم بی گناه، کشتار کودکان وغیرنظامیان، استفاده از قرص سیانور برای خودکشی، خودکشی جمعی در موقعی که امکان دستگیری وجود دارد، همه چهره ای خشن از سازمان را ترسیم می کند.
سازمان مجاهدین خلق را می توان از جمله گروه هایی دانست که خشونت و ترور عنصر جدایی ناپذیر ایدئولوژی التقاطی آن را شکل می داد. این سازمان که از ابتدا مشی مسلحانه را پیشه خود ساخته بود، بعد از حمله چریک های فدایی خلق به پاسگاه ژاندارمری در سیاهکل، برای عقب نماندن از قافله حرکت های مسلحانه سعی کرد تا جان دوباره ای به حرکت های مسلحانه خود بدهد. آنها سعی داشتند از طریق دوره های آموزشی نظامی توسط سازمان هایی مثل آزادی بخش فلسطین در سوریه، لبنان و اردن علیه رژیم پهلوی اقدام کنند. از جمله اقدامات آنها می توان به ترور چند افسر نظامی آمریکایی و نیز چند کارمند شرکت راکول اینترنشنال(Rockwell International) اشاره کرد
فهرست اقدامات خشونت بار سازمان بسیار عریض و طویل است. اوج حرکت های تروریستی سازمان مربوط به سال های ۱۳۶۰ و ۶۱ است که بیش از ۹۰ درصد آنها در شهر تهران صورت گرفت. دامنه بسیاری از ترورهای سازمان از نوع کور بود. در این نوع از ترورها هر کسی که عکسی از امام و یا دیگر رهبران روحانی یا ظاهری شبیه پاسدارها داشت و یا لباس هایش شبیه تیپ های مذهبی و به اصطلاح هیئتی بود، آماج ترورهای سازمان قرار می گرفت. لیست ۱۷۰۰۰ نفری قربانیان ترور در سایت هابیلیان نشان می دهد که سازمان مجاهدین یکی از هولناک ترین سازمان های تروریستی حتی در میان گروه های چپ است. سازمانی که در بین آمار ترورهای آن خیل زیادی از کودکان و زنان دیده می شوند.
ترور بسیاری از شخصیت ها و رجال انقلابی از دیگر اقدامات سازمان بود. حذف انقلابیون وفادار به نظام اسلامی و چهره های اصلی دستور کار سازمان در حذف نیروهای انقلابی قرار گرفت. به زعم سازمان می توان از این طریق مسیر انقلاب را به دلخواه خود تغییر داد و سکان آن را در اختیار گرفت.
در روز ۷ تیر ۱۳۶۰ آیت الله بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور و بیش از ۷۰ نفر از مقامات و چهره های برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، ۲۷ نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند. این حادثه شش روز پس از عزل بنی صدر از ریاست جمهوری صورت گرفت. عامل انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، محمدرضا کلاهی از اعضای رده پائین سازمان بود.
همچنین در روز ۸ شهریور ۱۳۶۰ محمدعلی رجایی رئیس جمهور و محمدجواد باهنر نخست وزیر وقت به همراه گروهی از اعضای هیئت دولت در انفجار دفتر نخست وزیری به شهادت رسیدند. این واقعه درست دو ماه پس از ترور آیت الله دکتر سیدمحمد بهشتی و اعضای حزب جمهوری اسلامی در انفجار دفتر حزب روی داد. عامل بمب گذاری دفتر نخست وزیری یعنی مسعود کشمیری براساس شواهد به دنبال ترور حضرت امام نیز بود. مرحوم سید احمد خمینی نقل کرده «آن شخص که با منافقین کار می کرد، یعنی کشمیری، بنا بود یک چمدان مواد منفجره را بیاورد و در کنار حضرت امام بگذارد. در زمانی که رئیس جمهور، رئیس مجلس و نخست وزیر و وزرا خدمت حضرت امام آمدند [از محل] سه راه بیت حضرت امام آمدند و گفتند آقای کشمیری با یک ساک هست که در آن ساک وسایل و چیزهایی که بناست یادداشت کنند. گفتم نه ما اجازه نمی دهیم. کشمیری از ترس اینکه نکند مسئله روشن شود، به عنوان اعتراض همراه کیفش برگشت. همان کیف در نخست وزیری جلوی مرحوم رجایی و باهنر گذاشته شد و آنجا را منفجر کرد و این دو شهید بزرگوار را از دست ما گرفت.
انتهای پیام/