خدایا از تو می‌خواهم این عراقی و دشمن کفر بعث را از میان برداری و نابودشان کنی

شهید مسیح‌الله گلشن، در اولین روز از تیرماه سال 1345 در آزاد شهر ساوه چشم به جهان گشود. پدرش کارگر بود و برای یافتن کار مدتی در مزلقان ساوه و پس از آن در شهر ساوه مشغول به کار شد. مسیح‌الله در سال 1354 به مدرسه رفت و تا کلاس اول راهنمایی درس خواند. مشکلات اقتصادی خیلی زود او را ه بازار کار کشاند و هنوز نوجوان بود که بخشی از هزینه‌های زندگی را به دوش گرفت. خیلی دلسوز بود همیشه به فقرا کمک می‌کرد و از ظلمی که نسبت به مستضعفین می‌شد، ناراحت بود.

به گزارش نارخبر، وصیت نامه شهید مسیح اله گلشن را مشاهده می نمایید:

بسم الله الرحمن الرحیم

 پس از عرض سلام سلامتی شما را از درگاه خداوند متعال خواستارم. باری اگر از احوالات اینجانب خواسته باشید سلامتی بر قرار است. من در حال حاضر پشت جبهه حق علیه باطل هستم. من سرباز اسلام هستم؛ من با روحیه عالی بر دشمن می‌تازم، من راهی کربلا هستم؛ من هر شبانه‌روز در سنگر هستم. مادر جان شیرت را حلالم کن و هر چه گناه کردم، حلالم کن. تو پدر جان هر چه به تو عذاب داده‌ام گناه مرا ببخش و می‌دانم پسرت هستم، اما در دست شما امانت من هستم که آدم یک‌بار به دنیا می‌آید و یک‌بار هم از دنیا می‌رود پس اندوه مخور. مادرم فکر مکن که پسرت رفته است به جبهه شادی کن که در دنیای آخرت چنین فرزندی داری. این سرباز امام خمینی(قدس سره) این سرباز صاحب الزمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خدایا از تو می‌خواهم این عراقی و دشمن کفر بعث را از میان برداری و نابودشان کنی. این رزمندگان ما یکی در حال شهید شدن و دیگری در حال زخمی شدن….. رزمندگان ما شب و روز در خاک وطن می‌جنگند تا پیروز بشوند و بلکه بروند به کربلا به زیارت امام حسین(علیه السلام) تا بروند قبر امامان(علیهم السلام) را زیارت کنند رزمندگان پشت پیراهن خود می‌نویسند یا شهادت یا زیارت….

 دیگر عرضی ندارم به جز سلامتی شما…

نتهای پیام/

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *