هرگز، کشته شدگان در راه خدا را مرده نپندارید

قسمتی از وصیت نامه شهید علیرضا کریمی: خدا را شکر می کنم که برای شناخت اسلام واقعی به من مهلت داد تا در تاریکی جهل از دنیا نروم.

به گزارش نار خبر؛ شهید علیرضا کریمی در تاریخ ۲۲ شهریور سال ۱۳۴۵ در ایام ماه مبارک رمضان در محله سیچان اصفهان دیده به جهان گشود. او مبتلا به بیماری شدیدی بود که طبق عقیده ی پزشکان، زنده نمی ماند. کبد او در سن ۴ سالگی از بین رفت و پزشکان از زنده ماندنش قطع امید کرده بودند. روزی سیدی سبزپوش در مغازه پدرش بی مقدمه گفت کار خوبی کردی که علیرضا را برای حضرت عباس( ع)، نذر کردی. همین امروز، سفره آقا ابالفضل( ع) را پهن کن و به مردم غذا بده. برای این حضرت، ۳ مجلس روضه در حرمش نذر کرده ای که من آنرا انجام می دهم.سپس آن سید سبزپوش، برای برکت کاسبی، اسکناسی را به پدر شهید علیرضا کریمی داد. علیرضا به طرز معجزه آسایی شفا یافت و بمدت چندین سال بعد به قهرمان ورزش های رزمی تبدیل شد.

وصیت نامه شهید علیرضا کریمی به این شرح میباشد :« هرگز، کشته شدگان در راه خدا را مرده نپندارید چون آن ها زنده اند و نزد پروردگارشان روزی می خورند.»( سوره آل عمران آیه ۱۶۹) به نام خدا و با سلام بر حضرت مهدی( عج) و نائب بر حقش امام خمینی و تمامی کسانی که در راه اسلام خدمت می کنند. خدا را شکر می کنم که برای شناخت اسلام واقعی به من مهلت داد تا در تاریکی جهل از دنیا نروم. انقلاب اسلامی باعث شد که سر از گریبان خود بیرون آوریم و با نگاه کردن به دور و بر خود، از دید دیگری به زندگی نگاه کنیم، آری امام کار عظیمی انجام داد. او باعث بیدار شدن دنیا از خواب و یادآوری مجدد انسانیت شد.

من از بابت این که جانم را نثار اسلام و مکتب رسول الله می کنم، خوشحالم و افتخار می کنم که مرام و مکتب من اسلام است. اسلام به من نحوه ی اندیشیدن و انتخاب کردن راه درست را آموخت، من برای اسلام، خون خود را با قلبی روشن می ریزم و پیام می رسانم که جاری شدن خونمان باعث نورانیتر شدن حکومت ها و اتصال به حکومت عدل صاحب الزمان( عج) می شود .. امیدوارم که حکومت ما، زمینه انقلاب امام مهدی( عج) را به وجود آورد اما مادر جان، وقتی که خبر شهادتم را شنیدی، اشک نریز به این دلیل که امام بزرگوار ما نیز در سوگ فرزندش اشک نریخت چون از بابت رضای خدا در این امر، واقف بود.

و پدر بزرگوارم به شما وصیت میکنم که برای کمک به فقرا و نیازمندان، ادامه دهنده ی راه من باشید و شما خواهرانم، زینب زمان باشید و با تربیت کردن پسرانتان به صورت حسین وار در راه خدا مبارزه کنید. خدایا تو میدانی که کرده های من برای رضای تو بوده است. پس ما را برای قدم برداشتن در راهت یاری کن. خدایا اسلام را پیروز کن و اگر من لیاقت شهید شدن دارم شریت گوارای آن را به من بنوشان.

شما ای منافقین فراری از خلق که فقط اسم و نام سازمانتان را پس از پیروزی انقلاب به دنبال می کشید. دل من بعنوان یک برادر برایتان می سوزد. یک مشت جوان پاک که توسط رهبرانشان منحرف شده اند. کمی فکر کنید! به خود بیائیدا خدایا این پیر جماران، این بت شکن تاریخ، این در هم کوبنده ستمگران را در پرتو خودت نگه دار. خداوندا تو میدانی که از بابت گناهانم شرمنده ام. مرا به عظمت و بخشندگیت عفو کن. خدایا مرا لحظه ای به خودم وامگذار و آمرزشت را نصیب پدر و مادرم بفرما! آمین

ارسال نظر

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *