به گزارش پایگاه خبری تحلیلی « دیارآفتاب» ؛ زبان، هویت فرهنگی یک ملت است و گویشها، روایتهای زندهای از تاریخ و زیستبوم مردماند، در دنیای امروز که زبان رسمی بیش از پیش بر زبانهای محلی سایه انداخته، حفظ و ثبت گویشها یک ضرورت فرهنگی است.در همین راستا، کتاب «واژهها و اصطلاحات پرکاربرد در گویش و لهجه اراکی» با هدف مستندسازی و پاسداشت زبان محلی مردم اراک منتشر شده است.به همین بهانه با نویسنده این اثر، رضا شاکیان مقدم، گفتوگویی داشتیم تا از انگیزهها، مراحل نگارش، اهمیت ثبت واژهها و واکنش مخاطبان نسبت به این کتاب بیشتر بدانیم.
۱.خودتان را معرفی نمایید؟انگیزه شما از گردآوری و تدوین این کتاب چه بود؟
رضا شالیانمقدم هستم. انگیزه اصلیام برای تدوین این کتاب، حفظ واژهها، لغات و اصطلاحاتی بود که ریشه در فرهنگ و زبان منطقه ما دارند. متأسفانه بسیاری از این واژهها در حال فراموشیاند و اگر همینطور پیش برود، در گذر زمان کاملاً از بین میروند و احساس کردم اگر امروز برای جمعآوری این لغات اقدامی نکنم، ممکن است فردا خیلی از آنها را دیگر کسی به خاطر نیاورد. این واژهها فقط کلمات نیستند؛ بخشی از هویت و تاریخ ما هستند که از نیاکانمان به ما رسیدهاند. برای همین خواستم سهمی اگر کوچک در نگهداری و زنده نگه داشتن این میراث زبانی و فرهنگی داشته باشم.
۲. در مسیر پژوهش روی گویش اراکی، با چه چالشهایی روبهرو شدید ؟
برای پیدا کردن واژهها باید به سراغ کتابها و بزرگان میرفتم و یکی از سختترین بخشها این بود که مردم امروزی دیگر کمتر از این واژهها استفاده میکنند. همین باعث میشد پیدا کردنشان خیلی سخت شود و برای اینکه این واژهها را پیدا کنم، باید به اشعار قدیمی، نوشتهها، صحبتهای بزرگان منطقه یا حتی کتابهای کهنه و کمیاب مراجعه میکردم. این کار واقعاً زمانبر بود. بعضی وقتها یک واژه را از کسی میشنیدم، اما چون منبع مشخصی نداشت یا تکرار نمیشد، نمیتوانستم آن را با اطمینان در کتاب ثبت کنم.به همین دلیل، تدوین این کتاب در یک مرحله انجام نشد. در واقع، این کار در چهار دوره زمانی مختلف و با تلاشهای مداوم و پشتکار زیاد پیش رفت تا بالاخره توانستم آن را به شکل نهایی برسانم.
۳. چه معیارهایی برای انتخاب واژهها و اصطلاحات کتاب در نظر گرفتید؟
در روند جمعآوری واژهها، همیشه این دغدغه را داشتم که چه معیارهایی برای انتخاب آنها در نظر بگیرم. اصلیترین ملاک برای من این بود که واژه حتماً ریشه در همان منطقه داشته باشد و از دل گویش اراکی بیرون آمده باشد.اما واقعیت این است که زبانها و گویشها همیشه در تعامل با هم هستند. به همین دلیل، اگر واژهای از گویشهایی مثل دوری، بختیاری یا روستاهای اطراف وارد گویش مردم منطقه شده بود و در گذشته بین مردم بهصورت گسترده استفاده میشد، من آن را هم ثبت کردم و در واقع، برای من مهم بود که واژه در گذشته در گفتوگوهای روزمره مردم رایج بوده باشد، حتی اگر از نظر ریشهشناسی کاملاً به منطقه ما تعلق نداشته باشد. چرا که این استفاده گسترده خودش بخشی از هویت زبانی مردم منطقه را شکل داده است.
۴. به نظر شما گویش اراکی امروز چه جایگاهی در میان نسل جوان دارد؟
طبیعتاً امروزه بسیاری از این واژهها کمتر در گفتوگوی روزمره نسل جوان شنیده میشود. اما به هر حال، ما وظیفه داریم این گویش و واژگان را برای نسلهای آینده حفظ کنیم.همانطور که آداب، رسوم و سنتهایمان برای ما ارزشمند هستند، زبان و گویشمان هم بخشی جدی از هویت فرهنگی ماست. حتی اگر جوانان امروز دیگر کمتر از این واژهها استفاده کنند، مسئولیت ما این است که آنها را ثبت و نگهداری کنیم تا در گذر زمان از بین نروند واگر ما این کار را انجام ندهیم، بخشی از میراث فرهنگیمان بهسادگی فراموش میشود، و این چیزی است که نباید اجازه دهیم اتفاق بیافتد.
۵. نقش حفظ و احیای گویشهای محلی را در هویت فرهنگی چگونه ارزیابی میکنید؟
یکی از محملهای اصلی انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر، گویش و گفتار مردم هر منطقه است. در واقع، بسیاری از آموزههای فرهنگی و اجتماعی ما، از طریق همین زبان شفاهی منتقل میشوند. واژهها، اصطلاحات و نحوه بیان، حامل ارزشها، آداب و سنتهای هر قوم و منطقهاند. بنابراین، حفظ و توجه به گویشهای محلی، نقش بسیار مهمی در تداوم فرهنگی و انتقال آن به نسلهای آینده دارد.
۶. آیا در حین کار، واژه یا اصطلاحی بود که شما را شگفتزده کند یا داستان جالبی داشته باشد؟
بله، بسیاری از این واژهها برای من جالب بودند، چراکه برخی از آنها خاطراتی را برایم زنده میکردند، یا موضوعاتی بسیار قدیمی را در ذهنم تداعی مینمودند؛ حتی گاه ریشههایی تاریخی داشتند وبرای مثال، در آن منطقه نوعی شیرینی محلی وجود دارد که در ماه رمضان مصرف میشود. این شیرینی شباهتهایی به نان گوشفیل دارد، اما از آن بسیار بزرگتر و پهنتر است. داستانی محلی درباره منشأ این شیرینی نقل میشود که به دوران قاجار بازمیگردد. گفته میشود ناصرالدینشاه در سفری به آن منطقه، به یکی از روستاهای اطراف سر میزند. برای پذیرایی از او، مردم روستا این نوع شیرینی را آماده میکنند که پیشتر مانند آن را نخورده بوده است. این اتفاق در شب اول ماه رمضان رخ میدهد.
ناصرالدینشاه از قناد میپرسد: «چرا این شیرینی را به این شکل درست کردی؟» قناد پاسخ میدهد: «در هندوستان دیده بودم که اینگونه شیرینی درست میکردند، من هم همان را الگو قرار دادم.» شاه با دیدن ظاهر شیرینی میگوید: «شبیه گوش فیل است؛ بهتر است از این به بعد این نام را برای آن بگذاریم.»از آن زمان، این نوع خاص از گوشفیل که در آن منطقه به آن «گوشفیل بیوَنه» گفته میشود، در فرهنگ غذایی مردم شهر عرب جای گرفته و تنها توسط مردم همان منطقه تهیه میشود. به نظر من، این شیرینی از انواع معمول گوشفیل خوشطعمتر است و دارای هویتی محلی و فرهنگی است که ارزش حفظ و انتقال به نسلهای آینده را دارد.
۷. چه میزان از واژههای کتاب هنوز در زندگی روزمره مردم اراک استفاده میشود؟
برخی از این واژهها هنوز هم در میان افراد مسن، سالخوردگان و قدیمیهای منطقه رایج و زندهاند. هرچند نسل جوان، گاهی از این واژهها استفاده میکند، اما بهطور کلی میتوان گفت بسیاری از آنها در حال فراموش شدن هستند و کمتر در زبان روزمره نسل جدید شنیده میشوند.با این حال، پدربزرگها و مادربزرگها همچنان در گفتار روزمره خود از این واژگان بهره میبرند، که این خود نشانهای روشن از ریشهدار بودن و اصالت این گویش محلی است. این گویش نهتنها بخشی از هویت زبانی منطقه، بلکه حامل فرهنگ، تاریخ و خاطرات جمعی مردمان آن است؛ و به همین دلیل، حفظ و ثبت آن ضرورتی فرهنگی بهشمار میرود.
۸. آیا قصد دارید در آینده پژوهشهای مشابهی درباره ضربالمثلها یا ترانههای محلی اراکی انجام دهید؟
یکی از اهداف اصلی من از ادامه این مسیر، انتشار چاپ دوم و حتی چاپهای بعدی این کتاب است. در زمان نگارش اولیه، برخی واژهها به دستم نرسیده بود که خوشبختانه اکنون توانستهام آنها را گردآوری کنم. این واژگان میتوانند محتوای کتاب را کاملتر و دقیقتر کنند.همچنین، در چاپ اول کتاب، درباره برخی اماکن تاریخی توضیح دادهام اما موفق به درج تصاویر آنها نشده بودم. اکنون این عکسها را در اختیار دارم و تصمیم دارم در نسخههای بعدی آنها را اضافه کنم تا مخاطب ارتباط بصری بهتری با مطالب برقرار کند وانشاءالله با یاری خداوند، بتوانیم نسخهای پربارتر، کاملتر و غنیتر از این اثر فرهنگی ارائه کنیم؛ کتابی که نهتنها زبان و گویش، بلکه هویت، تاریخ و روح منطقهمان را نیز در خود حفظ کند.
۹. چه راهکاری برای ترویج گویشهای بومی در میان کودکان و نوجوانان پیشنهاد میدهید؟
یکی از روشهایی که میتوانیم از طریق آن واژهها را به کودکان و جوانان یادآوری کنیم و تاریخ و فرهنگمان را زنده نگهداریم، همین اقداماتی است که در قالب تدوین و انتشار چنین کتابهایی انجام میشود. وقتی این مطالب جمعآوری و منتشر میشود و جامعه نخبگان آن منطقه یا کشور برای این کتابها رونمایی برگزار میکنند، این فرصتی است تا توضیحات ما و افرادی مثل من شنیده شود. این کار میتواند نسل جوان را به شناخت، یادگیری، و حتی استفاده از این واژهها در گفتارشان علاقمند کند. حتی اگر در مکالمه روزمره هم استفاده نشود، لااقل برای پژوهش، تحقیق و حفظ میراث فرهنگی، بسیار مفید خواهد بود.
۱۰. در پایان، چه پیامی برای مخاطبان و دوستداران فرهنگ بومی دارید؟
به نظر من مهمترین نکتهای که باید به دوستان و علاقهمندان این حوزه گوشزد کرد، این است که واقعاً به پژوهش و تحقیق در زمینه فرهنگ بومی خود بپردازند. بسیاری از دانستهها، واژهها، رسوم و حکایاتی که از نیاکانمان به ما رسیده، اگر ثبت و مستندسازی نشوند، بهمرور زمان به دست فراموشی سپرده خواهند شد واین اطلاعات ارزشمند میتوانند پایههای غنیای برای مجموعههای فرهنگی، ادبی و تاریخی آینده باشند. بنابراین، ثبت و انتشار آنها، نهتنها یک کار پژوهشی، بلکه یک وظیفه فرهنگی است.
از سوی دیگر، افرادی که در این مسیر فعالیت میکنند چه پژوهشگران و چه علاقهمندانی مانند خودم نیازمند تشویق و حمایت هستند. برگزاری آیینهای تقدیر، نشستهای فرهنگی و معرفی آثار آنها میتواند انگیزه ادامه مسیر را در دل این فعالان زنده نگه دارد.چنین اقداماتی میتواند الگویی شود برای نسل جوان؛ جوانانی که علاقهمند به شناخت و حفظ فرهنگ بومیاند و با الهام گرفتن از این تلاشها، میتوانند خود نقشآفرینان فردای این عرصه باشند.
انتهای خبر/