به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «نار خبر» ؛ خبرگزاری فارس – گروه رسانه: در دنیای امروز که رسانهها نقش پررنگی در شکلدهی افکار عمومی دارند، جنگ روانی به عنوان ابزاری مهم برای تأثیرگذاری بر ذهن و احساسات مردم مطرح شده است. یکی از مؤثرترین شگردهای این جنگ، تخریب شخصیت افراد و گروههای مؤثر است که از طریق رسانههای مختلف دنبال میشود.در این زمینه «سیما شریفان» کارشناس سواد رسانهای و پژوهشگر علوم اجتماعی، با اشاره به روشهای متداول تخریب شخصیت مانند شایعهپراکنی، برچسبزنی و جعل اسناد، تأکید میکند که این روشها با هدف تضعیف روحیه و اعتبار افراد و نهادهای تأثیرگذار در جامعه به کار میرود.وی آموزش سواد رسانهای را کلید مقابله با این حملات روانی میداند که به مردم کمک میکند تا با دیدی انتقادی و آگاهانه اخبار و اطلاعات رسانهای را تحلیل کنند و از دام شایعات و تحریفها در امان بمانند.گفتوگوی ما با این کارشناس را در زمینهٔ شیوهها و شگردهای تخریب و ترور شخصیت بخوانید.

فارس: با توجه به اهمیت جنگ روانی و نقش رسانههای فارسیزبان ماهوارهای در تخریب وجههٔ مسئولان و هدایت افکار عمومی، دشمنان ایران چگونه از این ابزارها برای تضعیف نظام و ایجاد شکافهای سیاسی در طول ۴۰ سال گذشته استفاده کردهاند؟شریفان: در دوران حاضر، از اقدامات غیرخشونتآمیزی که نهایتاً به تغییر نگرش و رفتار افراد یک جامعه بینجامد، بیش از روشهای فیزیکی و خشونتآمیز استقبال میشود. رسانهها در فرآیند تخریب چهرهٔ مسئولان از تکنیکها و شیوههای متعددی بهره میگیرند.در حوزهٔ سواد رسانه «شگردهای تخریب شخصیت» معمولاً به تکنیکهایی اشاره دارد که رسانهها (اعم از سنتی یا مدرن) برای بدنام کردن، بیاعتبار کردن یا تخریب وجههٔ یک فرد، گروه یا سازمان استفاده میکنند. این شگردها غالباً در فضاهای سیاسی و اجتماعی برای کنترل ذهنیت عمومی و به منظور تأثیرگذاری بر افکار عمومی و ایجاد دیدگاه منفی نسبت به هدف مورد نظر به کار میروند.در جنگ روانی بر خلاف جنگهای نظامی، ذهن و احساسات افراد به جای نیروهای نظامی به جنگ میروند. این جنگ به تلاشی هدفمند برای تأثیرگذاری بر افکار، احساسات، رفتارها و باورهای افراد و گروهها از طریق ابزارهای ارتباطی، اطلاعاتی و روانشناختی اشاره دارد.هدف اصلی از اِعمال جنگ روانی که امروزه با عنوان «عملیات روانی» مورد توجه ویژهٔ دولتمردان سراسر جهان قرار گرفته، تضعیف روحیهٔ جامعهٔ هدف و هدایت افکار عمومی آن به مسیری مشخص و از پیش تعیینشده است. معمولاً این مسیرِ فکری، توأم با شایعات و اخبار کذب (Fake News) یا تحریفشده است که با حقایق و واقعیات جاری، فاصله دارد.
دشمنان ایران برای جنگ نرم و رسانهای در مقابله با جمهوری اسلامی ایران اولویت بیشتری قائل شدهاند. آنها با همدستی یکدیگر خطوط گوناگونی را در تاریخ ۴۰سالهٔ انقلاب اسلامی طراحی و پیگیری کردهاند.تنها در یک مورد، شبکههای تلویزیونی ماهوارهای فارسیزبان با بهرهگیری از ۱۰۰ کانال فعال که در ایران قابل دریافت است، همسو با سایر رسانهها به پخش برنامه برای مخاطبان داخلی میپردازند. ایجاد اغتشاش در انتخابات سال ۱۳۸۸ و شکافهای سیاسی از جمله فعالیتهایی بوده که شبکهٔ BBC فارسی با راهاندازی برنامههای مختلف این موضوعات را هدایت میکرد.

فارس: با توجه به جایگزینی ترور شخصیت به جای ترور فیزیکی در جنگ روانی، نقش رسانهها و وسایل ارتباطجمعی در اجرای این شیوه چگونه است و این نوع ترور چه تأثیراتی بر نفوذ و جایگاه رهبران سیاسی و فرهنگی در جامعه دارد؟شریفان: در جنگ روانی (که از انواع جنگ نرم است) ترور فیزیکی جای خود را به ترور شخصیت داده است. در این روش، از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباطجمعی شخصیتهای مؤثر در جناح مقابل را به زیر ذرهبین کشیده و با بزرگنمایی نقاط ضعف، آنان را ترور شخصیت میکنند.ترور شخصیت از لحاظ فنون اطلاعاتی شیوهای از عملیات روانی است که جایگزین ترور فیزیکی میشود. هدف اساسی در ترور شخصیت حقوقی یک سازمان، تسخیر افکار عمومی و تغییر نگرش و رفتار مخاطبان است. در زمانهایی که نتوان یا نباید فردی را ترور فیزیکی کرد، دشمن یا منافقان نفوذی سعی میکنند از طریق عوامل تبلیغاتی جنگ روانی و با استفاده از وسایل ارتباطجمعی، او را ترور شخصیت کنند.اصطلاحی که امروز برای ترور کردن از طریق وسایل ارتباطجمعی بسیار استفاده میشود، Terrorovision که باعث میشود رهبران ذینفوذ نزد مخاطبان دچار بیمنزلتی و تخریب چهره شوند.چنانکه گفته شد تخریب شخصیت یکی از ابزارهای اصلی در جنگ روانی است که با هدف بیاعتبار کردن، تحریف تصویر عمومی و تضعیف قدرت و نفوذ فرد یا گروه خاصی بهکار میرود. در این روش، تصویر عمومی فرد یا گروهی را با القای اتهامات، برچسبزدنهای غلط، و استفاده از شایعات منفی، خراب میکنند. این عمل، قدرت و نفوذ آن فرد یا گروه را به شدت کاهش میدهد تا از این طریق رهبران ذینفوذ نزد مخاطبان، بیمنزلت شوند.
در اوایل انقلاب اسلامی ایران، شخصیتهای برجستهٔ سیاسی و فرهنگی مثل دکتر بهشتی، دکتر رجایی و آیتالله مطهری ترور فیزیکی شدند. اما در زمان فعلی شخصیتهای سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی مورد هجمهٔ شبکههای ماهوارهای قرار میگیرند و به نوعی ترور شخصیت میشوند.
در ماجرای اجرای آزمایشی طرح «بنزین برای همه» در جزیره کیش، رسانههای معاند مانند «رادیو فردا» با انتشار شایعاتی مثل بنزین ۲۲ هزار تومانی، به القای ترس به مخاطبانشان پرداختند. همچنین در ماجرای بودجهٔ ۱۴۰۱، رسانههایی مانند العربیه و ایران اینترنشنال افزایش تورم، فقر، نابرابری اجتماعی، آسیبهای اجتماعی و مشکلات بیشتر برای مردم را نتیجهٔ تصویب چنین بودجهای معرفی کردند.۹. کانال انحرافی: استفاده از نقل قولهای ناقص یا خارج از زمینه برای منحرف کردن ذهن مخاطب؛ به عبارتی تحریف سخنان یک فرد با حذف بخشهایی از آن یا ارائهٔ آن در یک زمینهٔ متفاوت، به گونهای که معنای اصلی آن تغییر کند.منحرفکردن توجه مخاطب از مسألهٔ مسئولیت طرف غربی در اعمال تحریمها و کوتاهی در عمل به تعهدات، با طرح کردن موضوعی دیگر و اتهامزنی به ایران از ظریفترین تاکتیکهایی است که رسانههای خارجی فارسیزبان علیه کشورمان به کار میبرند تا با معکوس کردن واقعیت، ایران همواره مسئول امور ادعایی آنها معرفی شود.۱۰. تمرکز بر جنبههای منفی: برجستهکردن جنبههای منفی زندگی یا عملکرد یک فرد یا گروه و نادیده گرفتن یا کماهمیت جلوه دادن جنبههای مثبت.رسانههای خارجی فارسیزبان با این تکنیک همواره ایران را مسئول شرایط کنونی و اختلاف با غرب بر سر برنامهٔ هستهای معرفی کردهاند، بدون اینکه به طور ریشهای دلیل مسائل به وجود آمده یعنی مسئولیت آمریکا و غرب در اعمال تحریمهای ظالمانه و عمل به تعهدات برجامی را تبیین کنند.این در حالی است که عامل اصلی وضعیت فعلی برجام اقدام غیرقانونی آمریکاییها در نقض توافق و قطعنامهٔ ۲۲۳۱ شورای امنیت است که در تناقض آشکار با قواعد و مقررات بینالمللی است.
۱۱. مقایسهٔ منفی: مقایسهٔ فرد یا گروه با نمونهای منفی یا منفور به منظور ایجاد دیدگاه منفی در مخاطب.۱۲. حملهٔ شخصی: حمله به شخصیت، ظاهر یا زندگی شخصی یک فرد به جای پرداختن به استدلالها یا دیدگاههای او.۱۳. ایجاد دوقطبی کاذب: ارائهٔ یک موضوع به گونهای که گویی فقط دو گزینه وجود دارد و یکی از آنها به شدت منفی یا نامطلوب است. دوقطبی کردن یکی از تکنیکهای رسـانههای جمعـی برای ایجاد دوگانهای ناهمساز میان دو گزاره است که دستکم یکی از آنها دغدغهٔ بخشهای مهمی از جامعه را تشکیل میدهد. برهم زدن قواعد بازی، دستکاری در افکار عمومی و تضعیف سرمایهٔ اجتماعی برای به حاشیه راندن مسائل اصلی جامعه از اهداف این شگرد است.به عنوان نمونه شبکهٔ ایران اینترنشنال در نهم آذر ۱۴۰۰ در برنامهٔ «چشمانداز» با موضوع «آیا برنامهٔ هستهای جمهوری اسلامی نسبتی با منافع ملی دارد؟» به ترسیم دوگانهٔ تصنعی «منافع ملی و برنامهٔ هستهای» پرداخت. این برنامه به دنبال القای این گزاره بود که مردم ایران دخالت، نظارت و تأثیری بر ادامه و سرنوشت برنامهٔ هستهای ندارند و هزینههایی که کشور برای ادامهٔ برنامهٔ هستهای خود میدهد، از نظر منطقی مقرون به صرفه نیست.۱۴. سانسور یا حذف: حذف یا سانسور اطلاعاتی که به نفع هدف مورد تخریب هستند
فارس: در عملیات روانی علیه شخصیتها معمولاً از چه ابزارها و شگردهایی استفاده میشود؟ این ابزارها و شگردها چگونه باعث تخریب چهرهٔ اشخاص یا گروههای هدف میشوند؟شریفان: در جنگ روانی رسانههای معاند برای تخریب شخصیت از روشهای مختلفی بهره میگیرند تا افرادی را که میانهٔ خوبی با آنها ندارند، نزد افکار عمومی تخریب کنند و از محبوبیت آنها بکاهند.رسانهها با بهکارگیری روشهای مدرن که هیچگاه مخاطب متوجه آن نمیشود، چنان ماهرانه رفتار میکنند که بلافاصله رسانه به هدفی که از قبل در اتاق فکر خود برای آن برنامهریزی کرده است، دست پیدا میکند.برخی از مهمترین این شگردها عبارتند از:۱. شایعهپراکنی: پراکندن اطلاعات نادرست یا گمراهکننده به منظور ایجاد شک و تردید در بین مردم در مورد یک فرد یا گروه با هدف تخریب اعتبار آنها.مثلاً در موضوع اجرای طرح «بنزین برای همه» در جزیرهٔ کیش، رسانههای معاند از جمله «دویچه وله» تلاش کردند در خصوص آمار و ارقام تولید و مصرف بنزین و تأمین نیازهای روزانه تردید ایجاد کنند و ذهنیت مخاطبان را نسبت به مثبت بودن اهداف و پیاهدهای اجرای این طرح مردد کنند .۲. شبههافکنی: در این روش سعی میشود در ویژگیهای مثبت فردی که اصلاً جایی برای تخریب ندارد، تردید ایجاد شود.۳. تبلیغات سیاه: استفاده از تبلیغات گمراهکننده برای ایجاد تصویر منفی از فرد یا گروه خاصی.
مثلاً رسانههای معاند سعی دارند با استفاده از این تکنیک، نگاه مردم را نسبت به سیاست خارجی ایران با شرق و قراردادهای راهبردی ایران با چین و روسیه تحت تأثیر قرار دهند. در جریان صدور مجوز ایران برای تأسیس سرکنسولگری چین در بندرعباس، رسانههای خارجی فارسیزبان از جمله «صدای آمریکا» برای برانگیختن تنفر و دشمنی ایرانیان نسبت به چینیها از این تکنیک بهره گرفتند و تلاش کردند به صورت ملموس و عینی، تقویت روابط دو کشور را در تقابل با منافع مردم معرفی کنند.۴. القای اتهامات واهی: متهم کردن فرد یا گروه به جرایم یا رفتارهای غیرقانونی بدون شواهد کافی. این اطلاعات ممکن است کاملاً ساختگی باشند یا بر اساس واقعیتهای تحریفشده بنا شده باشند.۵. جعل اسناد: ایجاد مدارک جعلی برای بیاعتبار کردن فرد یا گروهی.۶. برچسبزنی: استفاده از القاب و صفات منفی برای معرفی یک فرد یا گروه. این برچسبها معمولاً هدفمند انتخاب میشوند تا احساسات منفی را در مخاطب برانگیزند.۷. تعمیم مبالغهآمیز: نسبت دادن یک ویژگی منفی به کل یک گروه بر اساس رفتار یا ویژگیهای چند عضو آن.به طور مثال، موضوعاتی که در مورد باز نشدن ایربگها در خوروهای ساخت داخل در یک تصادف مطرح شد، بهانهٔ خوبی برای رسانههای معاند فراهم آورد تا به طورکلی مدیریت و نظام اقتصاد و صنعت کشور را زیر سؤال ببرند. این الگو در خصوص مشکلات اقتصادی به ویژه در حوزهٔ بازار سرمایه و بورس بارها در سالهای اخیر تکرار شدهاست.۸. توسل به ترس: ایجاد ترس و نگرانی در مخاطب با هدف تحریک او به پذیرش دیدگاه مورد نظر.

فارس: نقش رسانهها در اثربخشی این شیوهها و شگردها چیست؟شریفان: رسانهها با استناد به نظریههای «بازآفرینی شناختی»، «اتاقهای خبرسازی»، «مدلهای برنامهریزیشده» و «استراتژیهای شناختی»، در فرآیند ساخت روایتها میتوانند با نقلقولهای نادرست، تفسیرهای نادرست و سندهای جعلی، تصویر فرد را مخدوش کنند و سعی در شکلدهی باورهای منفی در ذهن مخاطبان داشته باشند.این شیوهها غالباً بر «خطای تأیید» و «اثر برچسب» استوارند که بر تداوم باورهای منفی تأثیر میگذارند و در فضای مجازی، سرعت و شیوع این نوع اطلاعات باعث میشود تصویر نادرست در افکار عمومی تثبیت شود.
فارس: شگردهای تخریب شخصیتها چگونه بر افکار عمومی تأثیر منفی میگذارد؟شریفان: ۱. از بین رفتن اعتماد عمومی: این شیوهها منجر به نوعی «فرسایش اعتماد عمومی» میشود. به گونهای که مردم در مواجهه با اخبار نادرست احساس سردرگمی و بیاعتمادی میکنند.۲. تضعیف قدرت و نفوذ: کارایی نظامهای تصمیمگیری و سیاستگذاری دچار اختلال میشود.۳. آسیب روانی: جنگ روانی و تخریب شخصیت میتوانند آسیبهای جدی روانی بر افراد وارد کنند، به خصوص اگر مورد حملهٔ مستقیم قرار بگیرند.۴. تضعیف نهادها و سطح مشارکت مردم: در اثر نشر اطلاعات نادرست و مقایسههای نادرست بین مسئولان، معمولاً مردم دچار «اثر شبهوارونه» و «اثر باورهای پیشین» میشوند که نتیجهٔ آن، تضعیف کارآمدی نهادهای عمومی و کاهش سطح مشارکت اجتماعی است.۵. تشدید بیثباتی سیاسی: کاهش اعتماد، هزینههای کنترل اجتماعی و سیاسی را افزایش میدهد و بیثباتی سیاسی را تشدید میکند.و نهایتاً پس از طولانی شدن این روند، سطح مشارکت و تعهد به نظامها کاهش مییابد.
فارس: چگونه سواد رسانهای میتواند به کاهش اثرپذیری افراد در برابر محتوای نادرست و شایعات در شبکههای اجتماعی کمک کند و چه نقشی در پر کردن خلأهای اطلاعاتی و ترسیم تصویر صحیح از واقعیت ایفا میکند؟شریفان: با گسترش فناوری و ظهور رسانههای دیجیتال، جنگ روانی ابعاد پیچیدهتر و گستردهتری پیدا کردهاست و امروزه شبکههای اجتماعی به یکی از مهمترین ابزارهای اجرای آن تبدیل شدهاند.سکوهای آنلاین و شبکههای اجتماعی هر دو نقش دوگانهای در فرآیند اطلاعرسانی دارند. از یک طرف، این بسترها امکان نشر سریع و گستردهٔ اطلاعات معتبر، اثبات شفافیت، و افزایش مشارکت عمومی را فراهم میکنند.از سوی دیگر، این ابزارها به واسطهٔ نبود کنترل کافی و سیاستهای سختگیرانه، به عوامل تسهیلگر در شایعهپراکنی، نشر اطلاعات نادرست و حملات هدفمند تبدیل شدهاند. الگوریتمهای توزیع محتوا ممکن است «اکوسیستم اکثریت» از محتواهای منفی و تحریکآمیز را تقویت کنند.بنابراین، توجه به سیاستهای کنترل محتوای معتبر و فعالیتهای نظارتی در این سکوها حائز اهمیت است.مسلماً توسعهٔ آموزشهای عمومی و همگانی در سواد رسانهای اهمیت ویژه دارد و به عنوان پایهای برای «تفکر انتقادی» و «ارزیابی منابع» نقش کلیدی در تشخیص اخبار جعلی، تحریفشده و شایعات دارد.آموزش سواد رسانهای منجر به افزایش حساسیت و کاهش اثرپذیری افراد در مقابل محتوای نادرست میشود. مطالعات نشان میدهند که سطح سواد رسانهای با میزان آسیبپذیری از اخبار جعلی رابطهٔ عکس دارد.
سواد رسانهای باعث میشود افراد بتوانند «خلأهای اطلاعاتی» را پر کنند، «نحوهٔ ساخت روایتها» را درک کنند، و بر اثر آن، «تصویر صحیح»تری از واقعیت ترسیم کنند. به عبارت دیگر سواد رسانهای نوعی مصونیت ایجاد میکند و به ما کمک میکند تا این شگردها را شناسایی کنیم، از تأثیر مخرب آنها در امان بمانیم، با دیدی انتقادی به اطلاعات ارائهشده در رسانهها بنگریم و از قضاوتهای عجولانه و نادرست بپرهیزیم.
فارس: مهمترین چالشهای فعلی در حوزهٔ رسانه و سواد رسانهای کدامند؟شریفان: * فزونی اطلاعات و نبود معیارهای ارزیابی معتبر: با انبوه محتوا، مردم نمیدانند چه منبعی قابل اعتماد است.* پراکندگی و تنوع رسانهها: مشکل تسلط بر ابزارهای جدید و سبکهای متفاوت اطلاعرسانی.* کاهش اعتماد به رسانههای رسمی: افزایش اطلاعرسانی غیرمخدوش، اما کاهش اعتماد نسبت به رسانههای دولتی و رسمی.* حضور شبکههای اجتماعی و فناوریهای نوین: نیاز به آموزش نحوهٔ مقابله با اخبار جعلی که سریعتر، پیچیدهتر و تأثیرگذارتر شده است.
فارس: چه راهکارهایی برای رفع این چالشها پیشنهاد میکنید؟شریفان: * آموزشهای سواد رسانهای در مدارس و مراکز عمومی را توسعه داد؛* فرهنگ نقدپذیری و ارزیابی منابع خبر ترویج داد؛* نهادهای مستقل برای نظارت بر صحت خبرها ایجاد و نهادهای موجود را تقویت کرد؛* فناوریهای هوشمند و الگوریتمهای تشخیص محتواهای نادرست بهره گرفت.