به گزارش خبرنگار پایگاه خبری تحلیلی نارخبر؛ «فاطمه فاطمه است» بانویی را ترسیم میکند که: در حجاب اشکهایش، آتشی از حماسه میپوشاند،در چهار دیواری خانه، صحنه گردانی تاریخ میکند،در سکوت شبهای مدینه، فریادی جاودانه میسراید،در قامت یک بانوی خانهدار، استراتژیست مبارزه میشود.
این روایت به ما میآموزد که فاطمه(س)، چراغ راهی است که مهتاب بودن را با خورشید شدن در میآمیزد. بانویی که اشکهایش، کیمیا میکند و سکوتهایش، درس میدهد.
در سپیده دمی که جامعه تشنه ژرفای حقیقت است، «فاطمه فاطمه است» چونان چشمهای زلال، تشنگی روح زمانه را فرو مینشاند.
بریده باد…
فاطمه فاطمه است
سالهاست که محبین حضرت زهرا (س) در ایام فاطمیه،پای منبر واعظان و خطیبان، و با شنیدن روضه و مصائب اهل بیت توسط برخی مادحین آل االله،بر رنجها و ظلمهای وارده بر دختر رسول الله (ص) سینهزنی میکنند و می گریند؛ غافل از اینکه، زبان منبرها با کلام نبی الله فاصله است فاصله ای بسیار.
آری فاطمه فاطمه است نه آن فاطمه ای که خلاصه شود در گزاره هایی چون آتش و هیزم و درب و دیوار و کوچه و مسمار.
آری، فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که هم اهل قعود است و هم قیام. فاطمه ای که از پشت درب رفتنش میگوئیم و از چرائی اش هرگز.
اگر شهید مطهری بود و می دید چنین وضعی، احتمالاً در مقابل این قرائت تخدیری از حضرت زهرا (س)، بعد از نگارش کتاب حماسه حسینی به فکر نگاشتن کتابی با عنوان حماسه فاطمی میافتاد.
منبرها و مرثیههایی که می گویند سخن، از درب و دیوار و آنش و مسمار، اما نمی گویند؛ از خطبه انقلابی، صریح و بیلکنت فاطمه در منکوب کردن برخی اعاظم، علما، انصار و مهاجرین! از شعار «الجار ثم الدار»
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که در بیان حق، مصلحت سنجی ننمود و از اصلح بودن مولای متقیان نزد مهاجران و انصار سخن گفت و حاضر نشد مصداق روایت «الساکت عن الحق شیطان أخرس» باشد. فاطمهای که بیانگر مسئولیت اجتماعی بود و لزوم کنشگریهای اجتماعی.
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که سیلی خورد و هزینه داد تا ابد الدهر، مصداق بارز امر به معروف و نهی از منکر باشد برای پیروان راستینش.
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که چشمان خونبارش نه بر غصب خلافت مولای متقیان، که گریست! بر بیعدالتی و فساد آیندگانی که بر جامعه اسلامی حکمرانی خواهند نمود. آری؛ گریه فاطمه، هم توأم با دغدغه و مسئولیت شناسی سیاسی و اجتماعی بود و هم انحراف از انقلاب نبوی، هم بر اشرافیت خواص و شکمبارگی ستمکاران، و هم بر ثروتاندوزی مدعیان دینداری و مقدسمآبان عافیتطلب.
فاطمه تخدیری برخی محافل مذهبی ما، همان فاطمهای است که امام جامعه اسلامی، سالها قبل از پیروزی انقلاب فرمود: «بریده باد زبانی که اینگونه این بانوی مجاهد را معرفی کند.» بخوانید: پس از رحلت پیامبر، بانویی بیمزار، جانش را فدا می کند تا حکومت اسلامی به دست نااهلان نرسد. اگر حضرت زهرا (س)، آن یگانه بانوی امت اسلامی، همسر امیرالمؤمنین هم نبود، راه و منش همین بود. از مولایش دفاع ننمود، از زمامدار به حق دفاع می کرد. نمی پندارد که باردار است! لطفش در این است که وظایف خطیر در شرایط ناگوار در دفاع از حق و حقانیت انجام پذیرد.
فاطمه، فاطمه است؛ در حالی که بسیاری از مردان و ریشسفیدان مهاجر و انصار، از همراهی تا کوتاهی، فریب نیرنگ غاصبان خلافت را خوردند! این یگانه بانوی، نه کوتاهی و کاهلی، و نه فریب، و نه حاضر به همراهی با ستمگران شد. و همان شد که نباید می شد!!! و آتش و مسمار در بین درب و دیوار همان کرد که نباید می کرد.
فاطمه، فاطمه است. بریده باد زبانی که شأن حضرت زهرا (س) را از خطبهخوانی به نوحهسرایی صرف تقلیل میدهد. اگر تبیین نشود خطبه حضرت زهرا (س)، گریه بر نام زهرا چه سود.
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که با آن حالِ پریشان، میان حاصل از درب و دیوار، در یک مبارزه بی همتا، چهل شب بر درِ اعوان و انصار، فریاد «هل من ناصر ینصرنی» سر داد و مبارزه نمود مبارزه ای با جسم، زبان، با تلاشهای پنهان، در نیمهشبان.
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که آکنده بوداز مباحث عمیق اجتماعی، مصاحبتش با زنان اعوان و انصار.
فاطمه، فاطمه است در نگاه علی (ع): «أَمَّا حُزْنِی فَسَرْمَدٌ وَ أَمَّا لَیلِی فَمُسَهَّدٌ» (همانا اندوهم جاودانه و شبهایم بیخواب است).
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که «خانه»اش به «حریمی برای پاسداری از حق»مبدل، و «پردهنشینی» را به «سنگرنشینی» تعبیر. و درب خانه علی(ع) را، چون سدی نمود در برابر سیل انحراف از مسیر نبوی.
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که مرثیهاش را خود سرود؛ نه با کلمات، بلکه با خون دل و آه سحرگاهان. آنگاه که مدعیان خلافت آتش کینه و حقارت بر درب خانهاش برافروختند، او شعلهای بر افروخت از حقانیت حقیقت.
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که قعودش قیام و قیامش چون قعودی آگاهانه و اشکهایش، نگینی شد بر انگشتری قدرت مداران خلافت.
فاطمه، فاطمه است؛ فاطمهای که آموخت سیاسیترین مفهوم «عصمت» را، همان که جاودانه شد نامش، در آسمانها «منصوره» و بر زمین «مظلومه».
آری، فاطمه، فاطمه است؛ فاطمه ای که در شبی سهمگین و بر آستانه طلوع ابدی، مبارزه نمود، مبارزهای منفی با جبت و طاغوت. اَللّٰهُمَّ الْعَنِ الْجِبْتَ وَالطّٰاغُوتَ
به قلم داوود تنهابا اقتباس از علی ریاحی پور
